جدول جو
جدول جو

معنی گره گشاده - جستجوی لغت در جدول جو

گره گشاده
باز شده، حل شده
تصویری از گره گشاده
تصویر گره گشاده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

باز کردن گره بسته، حل کردن مشکل. یا گره گشادن از ابرو. چهره را باز نمودن گشاده روشدن: گره بگشای زابروی هلالی خزینه پر گره کن خانه خالی. (نظامی) یا گره گشادن خنده. پدید آمدن خنده. یا گره گشادن دل. غم دل را زایل کردن شاد کردن خاطر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گره گشایی
تصویر گره گشایی
گره گشایی (Denouement) نقطه ای در طرح قصه، بعد از نقطه اوج که همه چیز روشن و آشکار می شود و به اصطلاح گره ها باز می شود. این حالت معمولا در آخر اثر رخ می دهد و می تواند ناشی از تاثیر عناصر خارجی یا کشف و حل شدن معما یا دگرگونی حالت درونی شخصیت اصلی باشد.
گره گشایی به عنوان موضوع یک فیلمنامه می تواند به یک سناریو یا داستانی اشاره داشته باشد که در آن کاراکترها به دنبال حل یک معما، مسئله پیچیده یا مشکلات زندگی هستند و در نهایت به راه حل یا پاسخ مطلوب می رسند.
یک فیلمنامه با عنوان `گره گشایی` ممکن است شامل عناصر زیر باشد:
1. موضوع و داستان : شخصیت یا شخصیت های اصلی که با مشکلات یا معماهایی روبرو هستند و به دنبال حل آن ها می گردند.
2. توسعه شخصیت : نحوه توصیف و توسعه شخصیت ها، شرایط و پس زمینه های زندگی آن ها که به حل معما کمک می کند.
3. موقعیت های ناراحت کننده : موقعیت ها یا چالش هایی که شخصیت ها باید با آن ها روبرو شوند و از آن ها عبور کنند.
4. گشوده ها و روند روایت : روندی که شخصیت ها از طریق آن به راه حل مسئله می رسند، ممکن است شامل انقلابات در زندگی شخصیت ها، دیالوگ های تحول آفرین، و موقعیت های تصمیم گیری باشد.
5. پایان : نحوه به پایان رساندن داستان، حل معما و تسلیم شدن یا فرار از مشکل.
این عناصر می توانند در یک فیلمنامه با موضوع `گره گشایی` مورد استفاده قرار بگیرند تا داستان را جذاب و پرطرفدار کنند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از گره گشودن
تصویر گره گشودن
گره گشادن
فرهنگ لغت هوشیار
باز کردن گره، آسان شدن امر بر طرف شدن مانع مشکل گشایی: دولت سبب گره گشایی است فیروزه خاتم خدایی است. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گره گشایی
تصویر گره گشایی
گره گشا بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رخ گشاده
تصویر رخ گشاده
بی حجاب، متبسم، خندان، بشاش
فرهنگ لغت هوشیار
گره خورده: کمند گره داده پیچ پیچ بجز گرد گردن نمی گشت هیچ. (نظامی)، امری که در آن مشکلی پدید آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گره گشا
تصویر گره گشا
مشکل گشا، آنکه گره از کار کسی بگشاید، کسی که مشکل کاری را برطرف سازد، مشکل گشا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گره گشا
تصویر گره گشا
گشاینده مشکل و آسان کننده کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گره گشا
تصویر گره گشا
((~. گُ))
دارای توانایی یا امکان حل مشکل
فرهنگ فارسی معین